بی خود شده از خویشم و ...

می چرخم و می رقصم و می نوشم از این جام...بی خود شده از خویشم و از گردش ایام...این عشق الهی ست...حق لایتناهی ست

بی خود شده از خویشم و ...

می چرخم و می رقصم و می نوشم از این جام...بی خود شده از خویشم و از گردش ایام...این عشق الهی ست...حق لایتناهی ست

بی خود شده از خویشم و ...

کوچکی از طرح های بنده

طبقه بندی موضوعی
مطالب پربحث‌تر

این فاطمه...

سه شنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۴۶ ب.ظ


آن کس که در میانۀ محشر امید ماست

ام البنین مادر سردار کربلا ست

او کز غم فراق علمدار در غم است

بانی  روضه های علمدار کربلاست

اینک اگر قلم به ورق می زنم بدان

از شور و شوق دلبری ماه کربلاست

زینب اگر سفیر غم غاضریه شد

بیرق به دست مادر سقای کربلاست

تنها دلیره ای که ابوفاضلش دهند

این فاطمه نشان گر غوغای کربلاست

ما را غزل اگر ز غم خیمه ها دهند

ام البنین ساقی غم های کربلاست

کان نو عروس تازه به حجله روانه شد

گفتا که خود کنیز شهیدان کربلاست

مادر که شد پسر به سر دست ها گرفت

گفتا که این فدایی ارباب کربلاست

در وصف حال او چه کنم قاصر است زبان

ام البنین مادر سردار کربلاست

  • بی خود شده از خویشم و از گردش ایام

حضرت ام البنین

شعر

نظرات  (۱)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی